خلاصه کتاب:
زندگی ده ساله صنم دچار روزمرگی و تکرار شده. کاهش اعتماد به نفس، شک و تردید و بیماری این زندگی را به مرز باریکی بین شک و یقین میرساند. صنم برای رسیدن به ارزش های ذاتی خود، راه سخت و پرتشنجی در پیش گرفته...!
خلاصه کتاب:
یک دختر تنها، یک پسر زخم خورده، هر دو پلیس، هر دو تشنه انتقام، همراه می شوند با هم در راهی که مسیرش مشخص نیست، و اما عشق، و عشق، جای دارد در این راه تاریک، عشق میان ۲ انتقام جو، عشق میان ۲ پلیس
خلاصه کتاب:
ماجرای زندگی آرامش، دختر جوان و سرکشی است که چون در کودکی مورد دست درازی برادر حیوون صفتش قرار میگرفته، حالا در خانهای مستقل و دور از خانواده زندگی میکند و طی اتفاقاتی مجبور به ازدواج با طوفان، مردی رنج کشیده، جوانمرد و سرد میشود که از او متنفر است و شروع این زندگی مشترک و پر از تنفر همراه با رخ دادن ماجراهای عجیب و برملا کردن رازهایی از گذشتهی هر دویشان میباشد. رازهایی که عادی نیست بلکه… (فودوشین: کلمهای ژاپنی 不動心 به معنای: قلبت را بیحرکت نگه داری، پابرجا در مقابل شادی و اندوه)
خلاصه کتاب:
مـرا تنگ در آغوش بگیر ، آنچنان که کسی نتواند مـرا از تو جدا کند مرا سخت ببوس میانه ی این آغوش های آسان مـرا میان حجاب گیسوانت پنهان کن مـرا بپوش از چشم های بی پروا مـرا غرق کن در تلاطم آغوشت آنچنان که از تو به هیچ ساحلی نرسم مـرا محکم تر در آغوش بکش من امن ترین انسان روی زمینم برای پوشاندن سرمایی که بین منو تو اتفاق افتاده است ساعت را خوابانده ام…
خلاصه کتاب:
عسل: ماهور خر نشو ارمان واقعا پسر خوبیه تازه دوست مهدی هم هست خیالمون راحت تره. ماهور: چرا گیر الکی میدی اخه؟ دلم نمیخواد وارده رابطه بشم مگه زوره؟ د ل م ن م ی خ و ا د عسل:چه مرگته تو؟هان؟ ماهور: نفهم میگم نمیخوام حوصله ی یه رابطه کلیشه ای رو ندارم (کاش میشد بگم که من حس میکنم مثل شماها نیسم…)
رمان حس کبود
عسل با ناراحتی خداحافظی کرد و رف منم اومدم سمت خونه اونا نمیفهمنن از حس من از اینکه همش احساس میکنم شبیه هیچ کدوم نیستم شروع کردم تو اینستا گشتن حداقل بهتر از حرص خوردن بود. یه عکس عجیب دیدم یعنی چی! اینا دارن چیکار میکنن؟ باورم نمیشه شروع کردم گشتن تو همون پیج و پیج هایه مختلف کامنت هارو خوندم راسش ترسیدم خیلی بیشتر از اول یه حسی داشتم هم دلم میخواست ادامه بدم هم ترس و استرس حالمو بد کرد بود.
خلاصه کتاب:
رمان یادداشت های یک زن روایت عشق آتشین و داغ دختر هفده ساله روسی با پسر ایرانیه… عشقی که بعد از سال ها دوباره شعله ور شده اما اینبار خسرو با یه بچه برگشته!
خلاصه کتاب:
دریا دختر مهربون اما بی سرزبونی که بعد از فوت مادر و پدرش زندگی روی جهنمی خودش رو با دوتا داداشش بهش نشون میده جوری که از زندگی عرش به فرش میرسه…
خلاصه کتاب:
اگر آسمان چشمان من امشب اشکباران است خیالی نیست! اگر فاصله ی بین من و تو به وسعت روزگاران است خیالی نیست! مرا همین بس، که عشقت در چهارچوب ویران وجودم پنهان است... “آذرخشِ آسمانم، باش (عارفه کشیر)
خلاصه کتاب:
قاصدک، دختر زیبا و دلربایی که به محله جدید میاد… همسایش حسان حسینی مرد مذهبی بی نهایت خشن و متعصبیه که به خاطر پوشش دخترک باهاش سر لجبازی میفته و همه جا دهنش و سرپیس می کنه… اما نمیفهمه که کِی و کجا، دلش برای قاصدک سُر میخوره…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سمسار بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.