خلاصه کتاب:
چه قصه ی بی انتهایی است این قصه ی عشق. از قلبی به قلب دیگر و از سری به دیگر، غیر قابل توقف می تازد و آن گاه که ردپایش یک بار بر قلبی بیفتد دیگر تا ابد پاک شدنی نیست . سالم را مریض می کند و بیمار را شفا می دهد. سکوت را صدا می کند و هر نغمه ای جز خود را خاموش می سازد. زندانی را رها می کند و آزاد را به بند اسارت می گیرد. در سازگاری ناسازگار است و در بحران، آرام بخش. چه می توان بر سر این اسب چموش آورد، زمانی که دویدن خود را در صحرای دلی آغاز کند؟ رام شدنی نیست که به مسیر خود هدایتش کنی، پس مجبوری با او به هرجا که تو را می کشاند بروی.
خلاصه کتاب:
آزاد یه پسر خشن وعصبی هست که بعداز تولد ازخانوادش جدا شده و به جای برده شده که از اون یه ادم بد اخلاق ساخته یه برادر دو قلو به اسم فرزان داره که عاشق دختر شیرازی بنام مهر ماه هست که به تهران اومده برای تحصیل… ازاد بعد از سال ها برمیگرده به برادرش نزدیک میشه واز فرزان میخواد براش کاری انجام بده…
خلاصه کتاب:
صبح با صدای آلارم گوشی چشامو باز کردم. کش و قوسی به بدنم دادم و رفتم سرویس دست و رومو شستم و زود اومدم بیرون و لباسمو پوشیدم و کیفمو برداشتم رفتم پایین. سریع میز صبحانه رو چیدم تا وقتی گودزیلاها اومدن پایین، دعوام نکنن. داشتم واسه خودم چایی می ریختم که آرازم وارد آشپزخونه شد. دوتا چایی ریختم و نشستم سر میز چنتا لقمه کوچیک خوردم و پاشدم…
خلاصه کتاب:
دختری از جنس بهار که چهار سال به پای عشقش سوخت... و مردی به نام هیراد، که تن به ازدواج اجباری داد.... حالا هیراد بعد از چهار سال، درست وقتی بهار تصمیم به ازدواج می گیره، از کانادا با زن و بچه برمیگرده، تا به هرقیمتی شده جلوی ازدواج عشقش رو بگیره…
خلاصه کتاب:
انوشیروان ارباب زاده ی عیاشی که مجبور میشه با خواهر زاده اش لیلا به روستا برود، بین راه ماشین خراب می شود و صدای شیهه چند اسب را می شنود، برمی گردد و می بیند که چند راهزن دنبال یک دخترند اما…
خلاصه کتاب:
رمان روایت گرِ زندگیِ دختری به نامِ غزل است که در نُه سالگی فرزند خواندهی برزو سپاهی و همسرش شد. این زوج یک پسر به نامِ باربد دارند که پس از گذشتِ چند مدت به غزل دل میبازد. برزو و همسرش طلا که از احساسِ باربد با خبر میشوند تصمیم میگیرند او را از غزل دور کنند و به آمریکا بفرستند. بعد از گذرِ ده سال باربد باز میگردد. این بار مصمم است که غزل را به دست آورد.
خلاصه کتاب:
بلوط دختر شاد و مهربانیه که یه همزاد داره… همزاد بلوط گلاره برعکس بلوط دختر خوبی نیست… گلاره ۱ماه قبل از ازدواجش فرار میکنه و روهان نامزد گلاره اونو تا شیراز تعقیب میکنه اما در اونجا با بلوط برخورد میکنه و اونو…
خلاصه کتاب:
آمال، دختر رقصنده ی پرورشگاهیه که شیطنت های غیرمجاز زیادی داره، ازدواج سنتیش با آقای روان شناس مذهبی و جنتلمن باعث می شه بخواد شیطنت هاش و بیش تر کنه و مرد قصه رو اسیر تر، درست شب عروسی…
خلاصه کتاب:
گرنت مورگان یکی از واجد شرایطترین و دست نیافتنی ترین مجردهای لندن است. همچنین یکی از بهترین نیروهای اداره خیابان بو هم هست. هنگامی که یک شب دیر وقت برای تحقیق درباره یک قربانی مغروق به اسکله فراخوانده میشد، از تشخیص چهره ویوییِن رز دووال بانوی دلربای مجالس حیرتزده میشود. وقتی متوجه میشود که او زنده است، مبهوتتر هم میشود. از آنجایی که کسی نیست از این دختر مراقبت کند، ویوییِن را به خانهاش میبرد و مداوایش میکند. اما متوجه میشود که او از فراموشی رنج میبرد.
خلاصه کتاب:
من و تو ما نشدیم… تقدیرمان دو خط موازی شده هر چقدر هم که تقلا کنیم باز به هم نمی رسیم. من دختری بودم از تبار بیخیالی و شیطنت. تو مردی بودی از تبار غرور. چه بر سر غرور تو و شیطنت من آمد؟ از من دل نکن، مرد من شهر بزرگ که نه، تمامی آدم های این شهر بزرگ…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سمسار بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.