خلاصه کتاب:
آذین رها شده، دور انداخته شده با خانواده ای که اونو لکه ی ننگ میدونن مایه ی آبروریزی... رسوایی بی نهایتی که دامنش رو لکه دار کرده... سپهر دوست دوران بچگی... فرزاده عاشق یا کیهانه مجنون.... کدوم ناجی میشه؟ فراری دادن آذین از این باتلاق آسون نیست... آخر قصه مون کجا میرسه؟... پر از التهابه روزهای بی کسی… تنهایی... عاشقی...
خلاصه کتاب:
سرگرد اهورا پناهی، مأموری بسیار سرسخت و حرفهای از رستهی اطلاعات، به طور اتفاقی توسط پسرخالهاش درگیر پروندهی قتلی میشود. او که در این راه اهداف شخصی و انتقام بیست سالهاش را هم دنبال میکند، به دنبال تحقیقات در رابطه با پرونده، شخص چهارم را پیدا میکند و در مسیر قصاص کردن او، مجبور به شراکت با دختری میشود که در ادامهی این شراکت، طی سفر اجباری به گیلان اتفاقات ریز و درشتی برای هر دو پیش میآید. گستاخی و سرتقیهای دخترک، غروری مردانه را میلرزاند و آتش جدیدی در وجود اهورا زبانه میکشد و درنهایت، قلبی یخی به آغوش جنون میرود. آتش خشم و انتقام، مصالح راه را میسازند و جنون، شاید نفس آخریست که اهورا را به کام زندگی پس بدهد…
خلاصه کتاب:
داستان درمورد هوداد یه مرد مغرور و متفاوت ، مغرور بودن ایشون با همه آدم های مغرور فرق میکنه و متفاوت بودنش هم یه جور هیجانی… اون خواهان دختری پاک و کوچولو از سرزمین ما انسان هاست، و هیچ رمقه حاظر نیست دست بکشه ازش و براش حکم نفسش رو دار جوری که حد و وصفی نداره. هوداد در تلاش تا اون رو از خطراتی که از جانب مردمان سرزمینش دور نگه داره، تا به سن قانونی برسه و رسمی ببرش پیش خودش اما این وسط اتفاق هایی میوفته که باعث میشه سریع تر از موعد مقرر شده ببرش پیش خودش و…
خلاصه کتاب:
شخصیت اصلی داستان پادشاه خیابان وال استریته و هیچ کس رو حرفش حرف نمیزنه ولی ایشون توی خونه یه دختر آتیش پاره داره که به حرف های پدرش گوش نمیکنه و میخواد برای پدرش دوست دختر پیدا کنه و چه کسی بهتر از هارپر جین. اون یک رازه. یک معما! هویت اون یک راز دفن شده زیر لایه هایی از فریبه. اعتیادی که قادر به ترکش نیستم.جاذبه ای که نمیتونم باهاش بجنگم. و بعد فهمیدم دقیقا اون کیه…
خلاصه کتاب:
رایگان
دختری که در بچگی کنار یک آبشار پیدا می شود. هویت او چیست؟ دختری که می تواند به تمامی جنگ ها پایان دهد و این برای شیاطین خوشایند نیست! دختری که از جنس پاکی، مهربانی و سخاوتمندی است...
خلاصه کتاب:
آیه… دختری آرام و مهربان… دختری که برای نجات جان نامزدش که طی اتفاقی کاوه را به قتل رسانده دست به هر کاری می زند، حتی اگر آن کار جدایی از عشقش باشد… و در این راه پا به خانه ای می گذارد که هیچ شناختی از صاحبش ندارد…
خلاصه کتاب:
عاشق شدیم به قلم زهره بیگی ،روایت دختر شیطونیه که دل به دوست برادر فوق غیرتیش داده... خودتون بخونید دلداگی ها و بیقراری های پریناز قصه ام رو ،کنار شیطنت های خاص خودش… حرص خوردن های برادرش... و احساس ناب و نادرِ کیارش پسر قصه...
خلاصه کتاب:
عالیه برای مدتی به منزل عمهاش میرود. در مهمانی که عمهاش گرفته بود با همکاران قدیمی عمهاش آشنا میشود. ندیمه خانم یکی از دوستان عمهاش در مورد برادر زادهاش هدایت صحبت میکند و به هم خوردن نامزدیاش با دختری به نام عسل. ندیمه خانم معتقد بود هدایت قلبش از سنگ است که حاضر نشده به خاطر عسل نامزدش از گل و گیاه هایش دل بکند…
خلاصه کتاب:
گاهی وقت ها اون چیزایی رو از دست میدیم که همیشه کنارمون بوده و گاهی هم ساده ساده خودمونو درگیر چیزایی میکنیم که اصلا ارزششو ندارن و بود و نبودشون تو زندگی به چشم نمیان. و چه خوب بود که قبل از نابود شدنمون توی گرداب زندگی می فهمیدیم که داریم چیا رو از دست میدیم و چه چیزایی را بدست میاریم…
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " سمسار بوک " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.